هدفگذاری
قدم بعدی چیه؟ برای رسیدن به کجا این قدم رو برمیداری؟
اگر هدف مبهم باشه مسیر رسیدن بهش هم مبهم خواهد بود و ممکنه این ره که تو میروی به ترکستان باشه نه منزل مقصود.
یه جای دیگه هم گفتم که اگه هدفگیریت درست نباشه فرقی نداره اسلحه ت چیه. تو بازاریابی میشه انتخاب مشتری و بازار. پس همه جا صادقه؛ قدم بعدی چیه؟ برای رسیدن به کجا این قدم رو برمیداری؟
این مقصد و مسیر رسیدن بهش باید بر اساس انتظارات شما از زندگی و توانمندی هاتون باشه. شما نمیتونید مقصد یک آدم دیگه رو انتخاب کنید چون با فرض یکی بودن ماشین و بنزینش و مهارت رانندگیتون شما ذهن متفاوتی دارید و ممکنه کویری که اون رو به وجد میاره برای شما یه برهوت داغ باشه.
سه تا نکته رو درنظر بگیرید و بیاید بریم سراغ ویژگیای هدف
اول اینکه تفاوت شما با دیگران روی نوع هدفتون تاثیر میذاره نه روی تاثیر هدفتون. مثلا هر دو میخواید حال خوبی رو تجربه کنید حالا اون سفر دوست داره شما باغبونی. مسیر متفاوته ولی مقصد یکیه.
دوم اینکه به خودتون اعتماد داشته باشید چون هرچه کمتر خودتون رو قبول داشته باشید بیشتر شکست میخورید و به هدف نمی رسید. (بدون خدای نکرده و دور از جون)
سوم اینکه اگه اهل رقابتید مواظب باشید که هدف های گروهیتون با هدف شخصی شما تضاد نداشته باشه. ضمنا تو انتخاب کارمند هم همینو سرلوحه مصاحبه و استخدام کنید و شخصی رو انتخاب کنید که ارزش هاش با ارزش های سازمان شما متضاد نباشه.
حالا این هدفی که تعیین می کنید باید چجوری باشه؟
- مشخص باشه نگید من میخوام موفق بشم. خب موفق یعنی چی؟
- منطقی باشه با عقل سلیم مشکلی نداشته باشه
- همه ی ابعاد کار شما رو پوشش بده
- یه بار اولب تا آخرشو مرور کنید ببینید همینو میخواید؟
- بشه اندازه گیریش کرد مثلا موفقیت قابل اندازه گیری نیست ولی فروش 100 عدد از فلان محصول قابل اندازه گیریه.
- به چالش بکشه شما رو ولی به نابودی نه
- با ویژگیاتون سازگار باشه
- میزان اهمیتش براتون مشخص باشه
- بشه وسطای کر بررسیش کرد نه تا لحظه آخر ندونی این مسیری که میری جواب میده یا نه
- مکتوب و مدون باشه تو ذهن نسازیدش
- کلا همه چیز رو از طرف مثبتش بگیرید و اهدافتون رو با جملات منفی مشخص نکنید چون ذهن فعل منفی رو میبره سمت انجام ندادنی ها.
هدف داشتن چه سودی داره؟
- میتونید برنامه ریزی کنید و میزان پیشرفت کسب و کارتون رو بررسی کنید.
- به شما و اعضای سازمانتون انگیزه برای تلاش میده.
- سازمان رو هماهنگ و متحد میکنه
- عملکرد اعضا سازمان متمرکز میشه و نتیجه‌ش اعتماد به نفس بیشتر افراد و طبعا دستبابی بیشتره
- ارزیابی عملکرد رو خیلی راحت تر میکنه.
- کارایی و اثربخشی سازمان به صورت عددی قابل اندازه گیری میشه
- فعالیت های اضافی مشخص میشه
موانع رسیدن به هدف چیه؟
- اگر هدف مبهم باشه مسیر رسیدن بهش هم مبهم خواهد بود و خب ممکنه این ره که تو میروی به ترکستان باشه نه منزل مقصود.
- اگه هدفی که میذارید دست نیافتنی باشه خودش مانع رسیدن به خودشه؛ اهداف بزرگ رو به اهداف کوچک تقسیم کنید تا راحت تر بهشون برسید.
- گاهی هم همه چیز رو درست چیدیم ولی اتفاقی تو محیط میوفته که رسیدن به هدف رو کند یا غیرممکن میکنه. فراموش نکنید که مسولیت پذیری با اینکه خودتون رو مقصر بدونید متفاوته.
چی ما و اهدافمون رو نابود میکنه؟
- خودتون رو تحقیر نکنید من از پسش برنمیام فاتحه ی موفقیته پس نخونیدش.
- منطقه امن همینجوری خوبه یا فلان چیز رو میخوام برای چی نه فقط آینده رو از شما میگیره که داشته های الان رو هم از بین میبره
- گردن اولاد و عائله نندازید که من خونواده دارم یا مجرد نیستم و هرچیزی شبیه به این
- و والدین رو هم بهانه نکنید که نمیذارن یا این تو فامیل ما نبوده پس نمیشه بهش رسید. شما مسول انتخاب هاتون هستید شمایید که نتیجه شکست یا دستیابی را تجربه می کنید نه دیگران.
- و نگید دست زیاد شده نمیشه با این صنف یا گروه رقابت کرد. بازار محل رقابته و کارآفرینی یعنی ایجاد تمایز برای زنده موندن تو این رقابت.
نظرات کاربران:
به منظور ثبت دیدگاه وارد سایت شوید!